جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ هشتم: هدف از خلقت انسان(2)
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»

  • -->

    اخلاق / اخلاق در اداره / پرهيز از عجب
    ايستگاه خطرناك

    در روز قيامت چندين گردنه و ايست بازرسي وجود دارد؛ يعني زماني كه انسان وارد صف محشر مي‏شود بايد در هفتاد مورد حساب و كتاب پس بدهد: يكي از ايستگاه‏ها خطرناك است و ان ايستگاه«مرصاد» نام دارد. در اين ايستگاه، بازرسي كننده خود خداوند است:

    «ان ربك لبالمرصاد»(1)

    آيه مذكور دو معنا دارد:

    1- خداوند در كمين‏گاه تو بوده و ناظر اعمالت مي‏باشد؛

    2- در روز قيامت حساب و كتاب تو كه مربوط به حق‏الناس است با خداست و خداوند قسم خورده است كه به عزت و جلالم سوگند از حق الله ممكن است بگذرم اما از حق‏الناس نخواهم گذشت.

    علي(ع) در نهج‏البلاغه مي‏فرمايد: خدايا پناه مي‏برم به تو از پليس راه دوم(مرصاد)، كه حتي اگر خاري در دست رفته باشد از آن هم سوال مي‏كني كه آيا اين خار از درخت خودت بود يا از درخت ديگري.

    آري، از اين پليس راه نمي‏گذرند جز سبكبارها. باباطار عريان حديث پيامبر(ص) را اين گونه به شعر درآورده است:

    موكه چون اشتري قانع به خارم                      خورم خاري خرواري به بارم

    با اين خرج قليل و بار سنگين                         هنوز در روي صاحب شرمسارم

    سعدي نيز بسيار عالي سروده است:

    يكي قطره باران زابري چكيد                           خجل شد چو پهناي دريا بديد

    مي‏گويد: قطره باراني به دريا افتاد و خود را در مقابل دريا و عظمت آن كوچك ديد و با خود گفت: ان جا كه دريا است من نيستم، يك قطره در مقابل دريا چيست؟! از آن جا كه خود را كوچك شمرد و عملش را ناچيز ديد سرانجام همين قطره داخل همان صدف افتاد و در و لولو شد.

    آري خود را «نيست» حساب كرد و«هست» شد.

    چه خوب است كه انسان هميشه اعمال خودش را با اعمال علي(ع) مقايسه كند، علي(ع) بعداز پيغمبر اكرم(ص)- آن 25 سالگي كه خانه‏نشين بود- بيكار ننشست وهمواره كارش خدمت به خلق خدا بود‎؛ در اين دوران 25 ساله،علي(ع) 26 باغ(نخلستان) براي فقرا درست كرد و براي هر يك از آن باغ‏ها قناتي حفر نمود.

    قنبر مي‏گويد: اميرالمومنين(ع) در يكي از قنات‏ها- كه كم آب بود- در حال كندن چاه بودند، هنگام ظهر از قنات بيرون آمدند نماز خوانده و بعداز نماز فرمودند: قنبر! ناهار چه داري؟ گفتم: ياعلي! كدوي پخته. علي (ع)دستان مباركش را با آبي كه از چشمه قنات بيرون مي‏آمد شستند و فرمودند: غذا را بياور. قنبر مي‏گويد: علي كدوي پخته را مي‏خوردند و زير لب اين كلمات را زمزمه مي‏كردند كه: لعنت خدا باد بر آن كسي كه به خاطر شكم به جهنم رود؛شكمي كه مي‏توان آن را با نان جو و كدوي پخته سير كرد.

    علي كدوي پخته را خورد و براي كندن قنات، داخل چاه رفت. كلنگ آقا در حال كندن به سنگي خورد و آب فوران كردو ديگر نتوانست كارش را ادامه دهد، ازچاه بيرون آمد،ديدم محاسن مباركش گل‏آلود است، در اين هنگام بود كه بستگان و خويشان علي به نخلستان آمدند و وقتي فراواني آب را ديدند متعجب شدند! علي در حالي كه هنوز از چاه بيرون نيامده بود، يك پايش اين طرف چاه و پاي ديگرش را در آن طرف چاه قرار داشت چشمش به خويشان و اقوامش افتاد، فرمود: قنبر قلم ودوات بياور. قنبر مي‏گويد رفتم و قلم و دوات آوردم آقا در كنار همان چاه رو به قوم وخويشانش كرده و فرمودند: چشم داشتي به اين چاه نداشته باشيد، اين چاه و قنات مال فقرا و بيوه زنان است؛ مال يتيم‏ها است. در همان حال، قنات را براي مستضعفين وقف كردندو از چاه بيرون آمدند.(2)

    راوي مي‏گويد: بعدازظهر در حالي كه آفتاب گرم و سوزان بود از خانه بيرون آمدند، ديدم علي در وسط آفتاب ايستاده است، جلو رفتم و عرض كردم: ياعلي! همه مردم در استراحتند شم اهم استراحتي كنيد، در اين گرماي سوزان چرا اين جا ايستاده‏اي؟ فرمود: مي‏ترسم شخصي مشكلي داشته باشد وخجالت بكشد در خانه‏ام را بزند.

    راوي مي‏گويد: در همين حال، زني آمد خدمت علي و فرياد برآورد: يا علي! به فرياد برس. حضرت فرمود: چه شده است؟ گفت: شوهرم مرا از خانه بيرون كرده است.

    اميرالمومنين به طرف خانه آن زن راه افتاد و فرمود: بيا برويم شما را آشتي بدهم. زن راه افتاد آمد پشت در! علي در زد، جوان بي‏ادبي پشت در آمد- هم از لحاظ لباس بي‏ادب بود و هم از لحاظ گفتار- اميرالمومنين سلام  كرده و با زبان خوش فرمودند: اين زن است وزير دست تو است بايد به او خدمت كني و دلش را به دست آوري، چرا در اين هواي گرم از خانه‏ات بيرون رانده‏اي؟ جوان عصباني شده رو به زنش كردو گفت:شكايتت را نزد نامحرم برده‏اي؟ اگر به خانه بيايي آتشت خواهم زد.

    علي وقتي اين جمله را شنيد پيراهن جوان را گرفت و به او سختي كرد. جوان در اين گير و دار علي را شناخت، به التماس افتاد، آقا! اشتباه كردم ديگر تكرار نمي‏كنم و .. علي(ع) رهايش كردند و فرمودند: توبه‏ات اين است كه با همسرت سازش كني.

    آري، همه در استراحتند اما علي(ع) به فكر ديگران است، اما با اين حال، از قصور و تقصيرش مي‏گويد، مي‏نالد وغش مي‏كند. هزار ركعت نماز مي‏خواند ولي باز فرياد و ناله‏اش بلنداست؛ از خوف خدا به حالت اغما مي‏افتد و از صداي ناله‏اش نه اهل خانه كه ديگران بيدار مي‏شوند.

    اگر خداي نكرده شيطان وسوسه‏اي كرد و خواست شم ارا از راه عجب به جهنم بكشاند علي را به ياد آوريد و خود را با او مقايسه كنيد، خواهيد ديد كه كارهاي شما در مقابل كارهاي علي ذره  و قطره‏اي است در مقابل دريا. اگر مي‏خواهيد سير و سلوكي داشته باشيد،اگر مي‏خواهيد به رستگاري برسيد،اگر مي‏خواهيد اهل بهشت شويد بايد دو چيز را در نظر داشته باشيد:

    1- خلوص و يك رنگي بر زندگي، بر كار اداري وخلاصه بر تمام اعمال شم احاكم باشد.

    2- مواظب باشيد كه شيطان با عجب، شما را به انحراف نكشاند.

    البته بديهي است كسي كه خدمت به خلق خدا كند، كسي كه نماز شب بخواند و يا هر عمل نيك ديگر انجام دهد خوشحال مي‏شود،تنها چيزي كه هست اين كه:انسان نبايد به عمل خود ببالد و آن را بزرگ بيند.

     

    پي نوشت:

     

    [1]. فجر(89)آيه14.

    [2]. فروغ كافي، ج7، ص543؛ وسائل الشيعه،ج13،ص303.

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365